دین فطری
عقائد اسلامی
                        موسسه برگزارکننده
مبشران( آموزشهای تخصصی سازمان تبلیغات )
رایگان
خلاصه درس :
اهمیت آموزش صحیح دین
در این بسته ما یک روش جدید و یک نوع بیان ساده ای را انتخاب کردیم برای ارائه کامل و جذاب دین، ما شکی نداریم دین در زندگی انسان بسیار اهمیت دارد و هیچ چیزی در زندگی ما به اندازه دین نباید اهمیت داشته باشد چون سعادت و شقاوت ما در گرو این هست که به دین عمل کنیم یا نکنیم. چه سعادت دنیا چه سعادت آخرت، بهر حال درباره اهمیت دین برای شما عزیزان دیگر ما نباید چیزی عرض کنیم که این مسئله کاملاً واضح و مشهود است اما آنچه باید پرداخته بشود این است که آموزش صحیح دین اهمیت آن اگر از اهمیت دین بیشتر نباشد کمتر نیست.
اصول آموزش صحیح دین
یک.عمومیت داشتن   
دو.جامع بودن   
سه.انسجام وپیوستگی   
چهار.کاربردی بودن   
پنج.ارائه براساس ترتیب   
ایجاد شناخت صحیح
حالا بفرمایید اگر ما بخواهیم دین را عرضه بکنیم از کجا باید شروع کنیم؟ گفتیم باید از زیرساخت شروع کنیم از شناخت؛ از همان زیرساخت، شناخت صحیح ایجاد کنیم، وقتی این شناخت ایجاد شد، این منجر به باور میشود و این باور تبدیل به تصمیم میشود وقتی کسی تصمیم گرفت حرکت کند خودش دنبال ما میدود، هم دستورات اخلاقی از ما میخواهد، هم احکام را از ما میخواهد بشنود و دوست دارد عمل کند و هم در مسائل سیاسی و مسائل اجتماعی فعال میشود چون زیرساخت محکم بوده، اما اگر زیرساخت درست ایجاد نشود شما هر چه از اخلاق بگویی آن درک نمیکند، نمیفهمد برای چی باید به اخلاق پایبند باشد؟ برای چی وضو بگیرد؟ برای چی از طاغوت متنفر باشد؟ و عشق به حاکمیت الهی داشته باشد؟ خوب ببینید اگر ما به صورت صحیح وارد نشویم در آموزش دین آسیبهای جدی به مخاطب خود میزنیم اینجاست که باید دقت کنیم چگونه دین را عرضه کنیم ما در بسته ای که محضر شما عرض کردیم کل مباحث مربوط به دین را به این شکل بیان کردیم ان شالله اگر  این بسته را استماع بفرمایید، متوجه خواهید شد چطور با ایجاد یک شناخت صحیح در مخاطب، انگیزه حرکت به سوی هدف را ایجاد میکنیم به صورتی که او خودش عاشق اخلاق میشود، عاشق احکام میشود و در مسائل سیاسی هم بسیار فعال میشود و یک دینی در وجودش شکل میگیرد به هیچ وجه دست از این بر نمیدارد و با هیچ شبهه ای متزلزل نمیشود.
هفت سؤال اساسی مربوط به انسان
مجموعه سوالاتی که مربوط به انسان است، دسته بندی کردم در این هفت سوال اساسی:یک هدف از خلقت انسان چیه؟ دو راه رسیدن چیه؟سه راهنمای رسیدن به هدف چیه؟چهار وسیله چیه؟ پنج چگونه حرکت کند تا برسد؟ شش موانع چیست؟ هفت چگونه بر موانع پیروز بشود؟ این هفت محور اساس سوالات مربوط به انسان است
شناخت آفاقی و انفسی
گفتیم شناخت را از مسائل مربوط به انسان باید شروع کنیم مهمترین مسئله مربوط به انسان در بین هفت مسئله که خلاصه کردیم در چهار مسئله هدف، راه، وسیله و موانع گفتیم مهمترین مسئله هدف از خلقت است و برای شناخت هدف از خلقت ما ناچاریم که خالق را بشناسیم، خالق را گفتیم باید چگونه شناخت، ساده ترین و عمومی ترین راه برای شناخت خالق دقت در نشانه های آفاقی و انفسی است، آیات آفاق نشانه های خالق در پیرامون ما و آیات انفس نشانه های خالق در درون ما.
شناخت خالق
عرض کردیم برای شناخت هدف از خلقت باید خالق را بشناسیم برای شناخت خالق گفتیم باید دقت کنیم در آیات آفاق، نشانه های او در پیرامون ما، یکی از این نشانه عظمت هستی بود که عظمت هستی را از کره زمین شروع کردیم رفتیم به سمت سیاره ها بعد ستاره خورشید و ستاره های دیگر و کهکشان و کهکشانهای دیگر تا خوشه های کهکشانی و کیهان و آسمان دوم و سوم تا هفتم بعد این عالم ملک بود و رسیدیم به عالم ملکوت که حقیقت هستی و حیات است و بعد این مجموعه را وقتی درک کردیم میخواهیم بر اساس این درکی که از عظمت هستی کردیم خالق هستی را بشناسیم که او کیست. نمیپرسیم آیا این هستی خالق دارد یا ندارد معلوم است عقل هرگز این سوال را نمیکند که آیا این هستی خالق دارد؟ معلوم است که دارد، معلوم است که پدیدآورنده دارد میخواهیم ویژگیهای خالق هستی را درک بکنیم تفاوت این بحث ما با برهان نظم این است که در برهان نظم با دقت در پدیده ها میخواهند اثبات کنند وجود خالق را، ما وجود خالق را اثبات شده میدانیم البته حالا خواهیم گفت راه اثباتش چیست، اما فعلا میخواهیم این بهره را ببریم که از درکی که از عظمت هستی کردیم از آن استفاده کنیم که عظمت خالق را بر اساس این عظمت هستی تعریف بکنیم.
انگیزه های خالق از خلق انسان
برای شناخت هدف از خلقت باید خالق را و مخلوق را بشناسیم، خالق را بشناسیم تا به انگیزه خلقت پی ببریم به علت خلقت پی ببریم و مخلوق را بشناسیم  تا به غایت خلقت پی ببریم. حالا تا اینجا ما خالق را شناختیم از راه آیات آفاق و آیات انفس، اینگونه خالق را شناختیم که او معدن بی نهایت همه خوبیها و زیباییها و مهربانیها است، معدن بی نهایت وجود و همه جلوه های وجود که بی نهایت ویژگی و بی نهایت صفات زیبا داده،
خب اما این خالق با این همه ویژگی چه چیزی باعث شد انسان را بیافریند؟
تعریف انسان
 بنابراین حالا بعد از این شناختی که نسبت به غایت و علت خلقت پیدا کردیم حالا انسان را اینطوری میتوانیم تعریف کنیم انسان چه موجودی است؟ انسان موجود بی نهایت خواهی که ظرفیت بی نهایت را خدا به او داده، موجودی که ظرفیت بی نهایت دارد، موجودی که قابلیت دریافت همه صفات بی نهایت را دارد، انسان موجودی است ابدی، انسان را در یک کلمه در یک جمله اینطوری میتوانیم خلاصه کنیم تعریفش را که انسان بذر بی نهایت است، این انسان چه موجودی است؟ موجودی که بذر بی نهایت است برترین تجلی بی نهایت است، هر بذری الزاماً مثل همان گلی میشود که از آن متولد شده، انسان بذر بی نهایت است یعنی همه صفات خدا در وجود انسان به صورت نهفته وجود دارد، انسان میتواند به همه صفات خدا برسد فقط باید شکوفا کند این استعدادها را در وجود خودش، انسان قابلیت دارد که به قدرت بی نهایت دست پیدا کند و خدا میخواهد به او بدهد، این قابلیت را خدا در او قرار داده .
علت آفریدن هستی
خب عالم هستی را برای چی افرید؟ اینجا باید حواسمان باشد فلسفه خلقت انسان با فلسفه خلقت هستی را با هم مخلوط نکنیم، انسان را آفریده تا به بی نهایت برساند، هستی را برای چی آفریده؟ آیا اینطوری بود خدا مثلاً هستی را خلق کرده بود بعد انسان را آفرید یا اینکه اول انسان را آفرید بعد هستی را برای انسان آفرید اینطوری است. خدا اول انسان را آفریده بعد هستی را برای انسان آفریده مثل دانشگاه که تا دانشجو نباشد دانشگاهی ساخته نمیشود اگر دانشجو نبود دانشگاه ساخته نمیشد هستی مثل دانشگاه است اول باید دانشجو باشد تا دانشگاه ساخته بشود و تمام این دانشگاهها را برای دانشجوها ساختند، هستی را خدا میگوید ما برای انسان آفریدیم.
راه رسیدن به بی نهایت
عبودیت خدواند   
حاکمیت دینی جهانی   
تقوا وسیله رسیدن به بی نهایت   
موانع رسیدن به بی نهایت 
  
نفس اماره   
شیاطین وطاغوت   
تمامی حقوق این وب سایت متعلق به اداره کل آموزش های تخصصی سازمان تبلیغات اسلامی می باشد و هر گونه کپی برداری پیگرد قانونی دارد :: طراحی و توسعه ی سامانه توسط روشنگر رایاته داتیس